آخرین خبرها

خواص آیه امن یجیب

آیه امن یجیب شصت و دومین آیه سوره نمل است. این آیه معمولاً برای نجات از گرفتاری، ناراحتى و بیمارى ها توسط مسلمانان خوانده می شود. در این آیه، روی عنوان مضطر تکیه شده است؛ چراکه یکی از شرایط استجابت دعا آن است که دعا صادقانه باشد و انسان مضطری که ديگر به جز خدا امیدی ندارد و کاملاً درمانده شده است، دعایش واقعی است و در این حالت شخص فقط خدا را می خواند و خدا هم استجابت می کند.

i5xhv27u خواص آیه امن یجیب

فواید آیه امن یجیب,خاصیت آیه امن یجیب,خواص آیه ی امن یجیب

خواص “آیه امن یجیب”

خیلی وقت‌هاشده است كه به هنگام دعا و مناجات به آیه أمّن یجیب توسل كرده‌ای تا حاجات خود را از خدا بخواهی. بارها و بارها با سوز و شور این آیه را خوانده و زمزمه كرده‌ای تا بر استجابت دعایت تأكید كرده باشی، اما چرا این آیه؟! آیا دلیل خاصی دارد كه این آیه را در دعا تكرار می كنیم؟

برای پاسخ به این سۆال باید گفت؛ دعا کردن با آیه امن یجیب کاری ذوقی و استفاده‌ای لطیف و زیبا از این آیه نورانی است و دستور خاصی در این مورد به شکل معمول در بین ما در منابع اسلامی وارد نشده است.

 

ختم امن یجیب

ختم امن یجیب به این منظور انجام می‌گیرد که ما خود را مصداق موجودی مضطر و درمانده و خداوند را مجیب و فریاد‌رس و دستگیر می‌یابیم و این آیه را با توجه به مضمون و محتوای آن به قصد جلب عنایت و امداد خداوند و نجات یافتن از گرفتاری و بلا می‌خوانیم.

 

نحوه ختم دعای امن یجیب

 

در یک مجلس دوازده هزار مرتبه آیه أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً ما تَذَكَّرُونَ ” را بخواند و اگر وقت دست ندهد و یک نفس نتواند با مشارکت دیگران هم بخواند خوب است و اگر نتوانست، در یک مجلس صد و بیست مرتبه بخواند که انشاءالله در آن هفته به مراد می رسد و اثر استجابت ظاهر می گردد و در بعضی نسخ دو هزار مرتبه نیز وارد شده است.

 

تفسیر آیه امن یجیب

أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً ما تَذَكَّرُونَ (62/نمل)
یا كیست آنكس كه دعاى مضطر را اجابت مى ‏كند و گرفتارى را برطرف مى سازد، و شما را خلفاى زمین قرار مى‏ دهد، آیا معبودى با خداست؟ كمتر متذكر مى‏ شوید!

 

 

 

آرى در آن هنگام كه تمام درهاى عالم اسباب به روى انسان بسته مى ‏شود كارد به استخوانش مى‏ رسد، و از هر نظر درمانده و مضطر مى ‏گردد، تنها كسى كه مى‏ تواند قفل مشكلات را بگشاید، و بن‏بستها را بر طرف سازد، و نور امید در دلها بپاشد، و درهاى رحمت به روى انسان درمانده بگشاید، تنها ذات پاك او است و نه غیر او. از آنجا كه این واقعیت به عنوان یك احساس فطرى در درون جان همه انسانها است، بت‌پرستان نیز به هنگامى كه در میان امواج خروشان دریا گرفتار مى ‏شوند تمام معبودهاى خود را فراموش كرده، دست به دامن لطف اللَّه مى ‏زنند همانگونه كه قرآن مى‏ گوید: فَإِذا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ: هنگامى كه سوار كشتى مى‏ شوند خدا را مى ‏خوانند در حالى كه پرستش را مخصوص او مى‏ دانند (65/عنكبوت)

سپس مى‏ افزاید: نه تنها مشكلات و ناراحتیها را بر طرف مى‏ سازد بلكه شما را خلفاى زمین قرار مى‏ دهد (وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ). آیا با اینهمه معبودى با خدا است؟ (أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ). ولى شما كمتر متذكر مى‏ شوید و از این دلائل روشن پند و اندرز نمى‏ گیرید (قَلِیلًا ما تَذَكَّرُونَ).

پیرامون مفهوم مضطر و مساله استجابت دعا و شرائط آن بحثهایى است كه در نكته‏ ها در پایان همین آیات خواهد آمد. منظور از خُلَفاءَ الْأَرْضِ ممكن است به معنى ساكنان زمین و صاحبان آن باشد، چرا كه خدا با آن همه نعمت و اسباب رفاه و آسایش و آرامش كه در زمین قرار داده انسان را حكمران این كره خاكى ساخته، و او را براى سلطه بر آن آماده كرده است. مخصوصا هنگامى كه انسان در اضطرار فرو مى ‏رود و به درگاه خدا رو مى‏ آورد و او به لطفش بلاها و موانع را بر طرف مى‏ سازد، پایه‏ هاى این خلافت مستحكمتر مى‏ شود (و از اینجا رابطه میان این دو بخش از آیه روشن مى‏ گردد). و نیز ممكن است اشاره به این باشد كه خدا ناموس حیات را چنین قرار داده كه دائما اقوامى مى ‏آیند و جانشین اقوام دیگر مى‏ شوند كه اگر این تناوب نبود، تكاملى صورت نمى‏ گرفت.

گرچه خداوند دعاى همه را – هر گاه شرائطش جمع باشد- اجابت مى‏ كند ولى در آیات فوق مخصوصا روى عنوان مضطر تكیه  شده است، به این دلیل كه یكى از شرائط اجابت دعا آن است كه انسان چشم از عالم اسباب بكلى برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشكلى را به دست او ببیند، و این درك و دید در حال اضطرار دست مى‏ دهد.

درباره‌ی سید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *